شایعه کشتن جن در اطراف یکی از روستاهای مسجد سلیمان
کشتن جن در اطراف یکی از روستاهای مسجد سلیمان
عکس کشتن جن در اطراف یکی از روستاهای مسجد سلیمان
اخبار شایعات با گسترش شبکه های اجتماعی افزایش پیدا کرده که به تازگی عکسی باشایعه "کشتن جن در اطراف یکی از روستاهای مسجد سلیمان" در فضای مجازی دست به دست میشود.
کشتن جن در اطراف یکی از روستاهای مسجد سلیمان + عکس
ناگفته نماند در خصوص اینکه آیا جنیان به صورت فیزیکی وجود دارند یا خیر نظرات متفاوتی وجود دارد .
در قرآن دو تعبیر درباره ماده اولیه خلقت جن بیان شده است:
«وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ[حجر/۲۷] و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم.»
«وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ[الرحمن/۱۵] و جنّ را از شعله هاى مختلط و متحرّک آتش خلق کرد.»
علامه طباطبایی در تفسیر این دو آیه می فرماید: راغب در باره کلمه" سموم" گفته: باد داغى است که اثر سمى دارد. ... و اگر در آیه مورد بحث مبدأ خلقت جن از نار سموم دانسته شده، با آیه سوره الرحمن که آن را" مارجى از نار" نامیده و فرموده:" وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ" منافات ندارد، زیرا مارج از آتش، شعلهایست که همراه دود باشد، پس دو آیه در مجموع مبدأ خلقت جن را باد سمومى (سمی) معرفى مىکند که مشتعل گشته و به صورت مارجى از آتش در آمده. و نوع جن را از بادى بسیار داغ خلق کردیم که از شدت داغى مشتعل گشته و آتش شده بود.
اما باید دقت کنیم که با این تعبیر نیز نمی توان چندان به ماهیت جن پی برد و این آتش را مانند همین آتش عنصری که می بینیم تصور کنیم. و حتی عده ای از بزرگان بر غیر جسمانی بودن جن تصریح کرده اند و صریحا بیان کرده اند که این آتش مد نظر، آتش عنصری نیست:
«متکلمان مسلمان بر آناند که جن از اجسام لطیف است و مىتواند به شکلهاى گوناگون درآید[۲]؛ ولى فیلسوفان معتقدند که جن، جسم ندارد و جسمانى نیست و بر خلاف انسان، موجودى است مجرّد و از نوع آتش و هوا[۳] البته اینکه جن از آتش آفریده شده است، دلیل قرآنى دارد[حجر/۲۷]؛ امّا این آتش از جنس آتش عنصرى نیست؛ زیرا از خود گرما برون نمى دهد[۴] »[۵]
اسفراینی در کتاب انوار العرفان درباره چیستی جن می نویسد: « در حقیقت اینها خلافى است عظیم. مذهب متکلمین آن است که ملائکه و جن و شیاطین نیستند مگر اجسام لطیفه، که حیات عرضى دارند و قادرند که به شکلهاى مختلفه برآیند. و لهذا گاهى مرئى شوند و گاهى نشوند. و چون مرئى شوند، به صور و اشکال مختلفه مرئى شوند.
و محقق طوسى رحمه اللّه در نقد محصل آورده که: «معتزله بر آنند که ملائکه و جن و شیاطین حقایق مختلفه نیستند، بلکه همگى حقیقت واحده اند. و تفاوت میان ایشان نیست مگر به عوارض و افعال. پس آنان که نکنند و نخواهند مگر خیرات، ملائکه باشند. و آنان که صادر نشود از ایشان مگر شرور، شیاطین. و یا آنکه گاه مرتکب خیر و گاه مرتکب شر باشند، جن. و از این جهت است که ابلیس را شمردهاند گاهى از ملائکه، و گاهى از جن».[۶]
و علّامه تفتازانى در شرح مقاصد گفته: «قائلین از فلاسفه به وجود جن و شیاطین، بر آنند که جن جواهر مجردهاند که ایشان را تصرف و تأثیر در اجسام عنصریه هست، بى آنکه متعلق باشند به اجسام؛ مانند تعلقى که نفوس ناطقه انسانیه را است به ابدان. ... ».
و شیخ ابو على در رساله حدود گفته: «الجن هو حیوان هوائی ناطق مشفّ الجرم، من شأنه أن یتشکّل بأشکال مختلفة. و لیس هذا رسم بل معنا اسمه». (جن حیوانی ناطق و با جرم شفاف است که می تواند به اشکال مختلف در آید.